نگاهی به فیلم با یک غریبه ی بلند قد سبزه ملاقات خواهی کرد You Will Meet a Tall Dark Stranger

نگاهی به فیلم با یک غریبه ی بلند قد سبزه ملاقات خواهی کرد You Will Meet a Tall Dark Stranger

  • بازیگران: آنتونی هاپکینز ـ نائومی واتز ـ جاش برولین
  • نویسنده و کارگردان: وودی آلن
  • ۹۸ دقیقه؛ محصول آمریکا، اسپانیا؛ سال ۲۰۱۰
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

ملاقات با جناب مرگ 

خلاصه ی داستان: هلنا که به تازگی از آلفی جدا شده، به خاطر بحران روحی که با آن دست به گریبان است، به زن پیشگویی پناه می برد که شنیدن حرف هایش برای او، مانند دارو می ماند. از طرف دیگر، سالی، دختر هلنا، زندگی خوبی با همسرش، رُی، که نویسنده ای ناموفق است، ندارد. آشنایی سالی با رئیس ثروتمند و جذابش و همچنین آشنایی رُی، با دختر همسایه ی روبرویش، زندگی همگی را تغییر می دهد …

 یادداشت: چقدر تفاوت وجود دارد بین مثلاً ” امتیاز نهایی” تا این فیلم. هر چه در “امتیاز نهایی”، وودی آلن در اوج داستانگویی ست و هر چه مضمون اصلی اثر در تار و پود داستان تنیده شده و شکل یکدست و منحصر به فردی به کار داده، در اینجا آن اتفاق فوق العاده نیفتاده است. وودی آلن کارکشته ی طنازِ بامزه، باز هم رفته سراغ داستان جمع و جور زن و شوهرهایی که به ته خط رسیده اند و دنبال زندگی جدیدی می گردند تا مگر پیر شدن را فراموش کنند و همچنان امیدوارانه به زندگی ادامه بدهند. اما مشکل اینجاست که داستان هایی که انتخاب کرده، اولاً به نتیجه ی قابل قبولی نمی رسند و گاه پادرهوا رها می شوند و دوماً سنخیتی با مضمون اثر ندارند. آلن در این فیلم دارد به تماشاگرانش می گوید: (( بعضی وقتا، توهم بهتر از دارو عمل می کنه. )) شعاری تسکین دهنده که در آستانه ی پیری و حس بد رو به مرگ رفتن، می تواند اثربخش باشد. ( مرگ، دغدغه ی همیشگی آلن و پایه ی ثابت شوخی هایش است. خود او اکنون ۷۵ سال دارد. ) در طول فیلم، مادر سالی، یعنی هلنا را می بینیم که بعد از جدا شدن از آلفی، دچار بحران روحی می شود و برای رسیدن به آرامش دست به دامن زن پیشگویی شده که همه چیز را به او می گوید. هلنا حتی برای برداشتن قدم بعدی اش هم از او کمک می گیرد. زن پیشگو به هلنا می گوید که : با غریبه ی بلند سبزه رویی ملاقات خواهد کرد. به رغم مخالفت های شدید سالی و رُی مبنی بر اینکه حرف های این زن، دروغ است و فقط برای خالی کردن جیب هلنا گفته می شود و امکان پیشگویی وجود ندارد، ملاقات اتفاق می فتد و هلنا با مردی آشنا می شود که گرچه مشخصات ظاهری اش درست برعکس آن چیزی ست که پیشگو گفته بود اما بهرحال از آنجایی که هر دویشان اعتقادات بخصوصی دارند درباره ی زندگی پس از مرگ و تناسخ و این حرف ها، خیلی خوب با هم کنار می آیند و در رویای اینکه در زندگی گذشته چه بودند و در زندگی بعدی شان چه خواهند بود، فرو می روند. هلنا در جایی رو به سالی می گوید: (( اون شاید غریبه ی سبزه و بلند قد نباشه اما غریبه ی من شده. )) انگار خود آلن هم در سنین پیری، بدش نمی آید که در چنین رویاهایی فرو برود و به خودش یک چیزهایی را تلقین کند. در هرحال، حرف اصلی فیلم او همین است. اما اگر نگاهی بیندازیم به داستان هایی که قرار است و البته، باید در جهت قوام بخشیدن به این نخ تسبیح باشند ، متوجه می شویم که نه تنها اینگونه نیستند بلکه گاه بسیار پیش پافتاده هستند، خیلی جاها، گنگ و پادرهوا رها می شوند و نتیجه ای حاصل نمی کنند. مثلاً داستان الفی پیر که با زن جوانی ازدواج کرده و نمی تواند به تمایلات او پاسخ بگوید و آخرش هم او را با جوان دیگری گیر می اندازد و یا داستان سالی که اول عاشق رئیسش می شود و از رُی طلاق می گیرد و بعد که می فهمد رئیسش با زن دیگری رابطه دارد، ولش می کند و از مادرش می خواهد که پول احداث یک گالری هنری را به او بدهد و البته این میان داستان رُی هم گرچه با موضوع اثر، وحدتی ندارد اما به نظرم بهترین داستانک فیلم و وودی آلنی ترینش است که با توجه به غافلگیری اش آدم را یاد “امتیاز نهایی” می اندازد. انگار آلن می خواهد نشان بدهد که اوضاع و احوال جوان ها ـ جوان هایی که ارزشی برای توهمات و اعتقادات قلبی قائل نیستند ـ بهم می ریزد و پیرها که به چیزی مانند همین توهماتِ خوش و امیدوارکنننده اعتقاد دارند، به سرانجامی خوش می رسند. گیرم برای مدتی هرچند کوتاه. ( اصلاً نکند منظور این آقای تلخِ بامزه از اسم فیلمش، ملاقات با مرگ باشد! ) طنز آلنی داستان اینجاست که هلنا، همانطور که اشاره کردم، برخلاف گفته ی پیشگو درباره ی مشخصات ظاهری مردی که ملاقاتش خواهد کرد، با کسی آشنا می شود کوتاه قد وخپل و بدقیافه؛ حالا ما هم مثل هلنا، گرچه فیلمی ملاقات کردیم از وودی آلن اما نه فیلم خیلی خوبِ جذابِ آلنی.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم